غزلی ازآقای حمصی :

ساخت وبلاگ

به خلوت رفته ام تا گوهر جان را کنم پیدا
رُخش باشد انیس و مونسم آن را کنم پیدا
بریزم جوهر اشکی ز چشمم در چراغ دل
به سوزو ساز دل سازم که انسانی کنم پیدا
چراغ معرفت گیرم بگَردم گِرد این دنیا
برافروزم به طَرف دل که ایمان را کنم پیدا
دگر با ناکسانم نیست نِی سِرّی نه سودایی
سرم سوداییِ عشق است سامان را کنم پیدا
نبندم دل به این دنیا سرای جاودان خواهم
همه فانی و او باقیست پنهان را کنم پیدا
غریبا از خدا دارم امید آشنائیها
به جانت بسته ام دل را که جانان را کنم پیدا

غلامرضاحمصی (غریب)

انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 14:31