دل حریم رب، مده دستِ کسان
ناکسان را است اندر دل مکان
خانه را ویران کند تا آن حدود
نیست آبادى امید از آن به زود
حفظِ دل از غیر حق چون واقف است
گر نکردى، گُرگ، دل را صاحب است
شو مُهیاىِ پذیرایى، که نیست
چاره جز تسلیمِ گرگ آن جا که زیست
جز تَحَصن بر فناء فى الله و ذکر
راه دیگر نیست نزد اهل فکر
راه استغراق، ذکر است اى پدر!
شوق محبوب و مخافت از غِیر
ذکر، فَتْحُ العین باشد بر لقاء
گو به بینا: باز کن چشم و بیا
گر تواند که نبیند چشمِ باز
مىشود دور از لقاء ذکر و نماز
در مراتب، ذکر و لُقْیا متحد
خوب دقت کن، چه باشى مجتهد
همچنین معلول تولیدى، جدا
از سبب هرگز نباشد بى مِراء
اى مراقِب! چشم دل هرگز مبند
گر ندیدى نورِ حق، بر من بخند
از ادامه از تکرر هم چنین
حاصل آید قوهى حق الیقین
از خدا خواهیم در مقصد طریق
با یقین باشیم، عقل و دین رفیق
حکم و موضوع و پیاده کبْرَیات
انطباق عام بر هر صُغْرَیات
آن چه مذکور است این جا از سبب
یا مُسَبب از یقین شد مُنْتَخَب
از یقینى از دلیل و ارتکاز
با تمیز هر حقیقت از مجاز
بین که در الهامِ ناگه، کس کجاست
با دلِ مُسْتَوْحِشین، آنِس کجاست
اصل اثبات خدا، نورِ هُدى است
رهنمایى ز انبیاء و اوصیاء است
از یقین کى دور شد انسانِ پاک
از جحودِ اشقیاء ما را چه باک
هر که از قرآن و عترت دور شد
از حُظُوظ آدمى مهجور شد
گر تو را تمثیل باشد رهنما
عترت و اعداء مثالش را گشا
جمع عترت بر مثالِ انبیاء
دیگران فرعون و جمعِ اشقیاء
خود بده انصاف در این فِرْقَتَین
قلب سالم چه بگیرد؟ بَین بَین
یا بگو: فرعونِیم همکار او
یا بگو با مُوسِیم(ْع) هم یار او
یا بکن کارى که فرعونش فزود
یا بکن کارى که موسى(ْع) مىنمود
قصد با عزم و اراده اعتقاد
قابل عفو است فِعْلش کم زیاد
دوستى با نوریان، جذبى به نور
دوستى با ناریان، وَیل و ثُبُور
با مُعاوى گر شدى چون اَمْس غَدْ
با على(ع) اندر بهشتى بى مَرَد
این هم آمد اختصاصِ اهل حق
دفتر ایمان به ما داد این ورق
هر که از نور خدا آگاه شد
نزد او دنیا، چو قعرِ چاه شد
مُرغ گر غافل نشد، کى صید شد
دستِ صیادِ نگهبان، قید شد
برچسب : اشعار منتشر نشده کارو,اشعار منتشر نشده,اشعار منتشر نشده فروغ,اشعار منتشر نشده فاضل نظری,اشعار منتشر نشده نجمه زارع,اشعار منتشر نشده فریدون مشیری,اشعار منتشر نشده اخوان,اشعار منتشر نشده اخوان ثالث,شعر منتشر نشده,شعر منتشر نشده قیصر امین پور, نویسنده : shaerangazo بازدید : 261