دررثای مرحوم محمدخان برومند:

ساخت وبلاگ
 

آوخ که به خاک افتاد آن نخل برومند

بگسست به یک باره ز ما رشته پیوند

وقت است که گل بردمد از دامن صحرا

درخاک چرا خفتی ای نخل برومند

ازما چه شنیدی که چنین زود برفتی

نادیده بهارامسال اندر مه اسفند

بس خانه ها که از مرگ توشدبی سر وسامان

بس دیده که از هجر تو یاقوت پراکند

خویشان وعزیزان تو را حال چه گویم

جایی که غریبان غم و تیمار تو دارند

کس را نرسد این همه خدمت که تو کردی

ای مادر ایران را آراسته فرزند

کردارتوسرمشق درستی و فضیلت

گفتار تو مشحون همه از حکمت واز پند

بس خطه ویران که به سعی توشد آباد

بس خاطر پژمان که ز احسان تو خرسند

هرسال به نوروز گروهی به تو خوش دل

امسال به نوروز همه در غم ودر بند

درنامه اعمال تو جز کار نکو نیست

من نیز برآنم که همه خلق برآنند

خشنود کسی کاین همه خیرات و مبرات

از مسجد و گرمابه و کاریز پی افکند

ای برشده نامت به نکویی وبه پاکی

از بندر عباس تا باره دربند

هر رنج که بردی تو به آسایش مردم

گنجی است گرانمایه تو را پیش خداوند

خشنودی حق در گرو خدمت خلق است

وآن را که پسندید خدا خلق پسندند

انفاق تو دلهای پریشان را مرهم

پاداش تو در روز شمارست خوشایند

با سر سوی ایوان نجف راه سپردی

خوش عاقبت آنان که چنین راه سپارند

کانجا که تویی خانه خدایی است جوانمرد

مولای ولی پرور و سالار عدوبند

****

آقای حق شناس با سلام و آرزوی بهروزی برای شما قصیده ای را که پس از مرگ آقا محمد خان برومند رحمت الله علیه شاعری اصفهانی سروده در بین اوراق به جا مانده از ایام گذشته یافتم احیانا سراینده مرحوم علی مظاهری است صاحب کتاب این لحظه ها و این سروده از اشعار ایام جوانی اوست و یکجا یک بیت در حاشیه به خط ادیب برومند دیده می شود که اشاره می کند به کارهای عمرانی مرحوم آقا محمد خان و آن بیت این است

آباد گری با هنر و با گهری پاک

یک تن نشناسم بگهر با تو همانند

پاریس منوچهر برومند

انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 169 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:09