انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار

متن مرتبط با «برومند» در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار نوشته شده است

سروده ای ازمرحوم میرزایحیی خان برومند :

  • کشاورزی بژاته خو ژن خویشتنم افسرده ئو از رنج بسیارزبس بم کنت زیمین خوکندن جونکف دس سام همه ژ پراز تولوازافتو پوس وگوشت مو کوبابومو از مردوم بین چیئیم نئو کمقووای ترمه و اطلس وپوشندهمه دارند ماشین سوواریبه پاسخ مرد را اینگونه بژواتتواین اندیشه را از سر به در کهگو شویی ترس امیر خو چش ندارهبه آزادی زوقون مرد دلیرهپلنگ و فیل بو یا ببر یا شیراِبی ذوق و نفس در موسم گلهزاربار نون ای یه و کار ویترگو ای فرزانه ی بیچاره ی ریشنداران اندکی آسایش از کارگُ شاید دس آران مو یک لووه نونهمه انگولیا مو هل و ولوز سرما اویاری، حالام خرابوگُ سرداری کرند، خو فیس و پرچمشراب وشربه از هرکس ونوشندهمه دارند پول وکار و باریژن فرزانه ،خب مردونه بژواتزکار نوکری صرف نظر کهز پرسیش ها، ریشه رو خوس ندارهروبا بی یه زخدمت، گر گُ شیرهببه روبا صفت در ژئر زنجیرندارو رو قفس چون گیر کو بلبلگو دس برسینه وِس سه ور کلانتر بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزلی ازمرحوم حیدرعلی خان برومند:

  • این چه می بود کزآن چون دور پیمانه زدند تا سحر می زدگان نعره ی مستانه زدند شکر ایزد که به پیمانه شکستی نرسید هرچه آن بی خردان سنگ به پیمانه زدندمشکلی دارم وزین دوست مرا جای سؤال از گروهی که ره خلق ز افسانه زدندکه ملایک زدر باز مساجد زچه بود بگذشتند ودربسته ی میخانه زدند خوش که ای مرغ تو بی خانه نماندی درباغ زین همه آتش بیداد که درلانه زدند زلف آشفته ات ای یار پریشان تر گشت جمع مشاطه هرآن قدربرآن شانه زدندخوش که نامحرمی درمحفل ما راه نیافت حاجبان دست چو برسینه ی بیگانه زدند عاقلان کاسه وکوزه زکسان بشکستند تهمتش خلق ندانسته به دیوانه زدند ای برومند ز میخانه تو واماندی وبس جزتو یاران همه سر دوش به میخانه زدند + نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 13:12 توسط ققنوس  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزلی ازمرحوم حیدرعلی خان برومندگزی :

  • سال ها این دل به عزلت گوشه ی میخانه ماندتاکه برخم دست یابدپای خم رندانه ماندعاقبت یک قطره ای زآن می نصیب دل نگشتغیراز آن دردی که از می در ته پیمانه ماندآتشین ترگرددعشقت هرچه می ماندبه دلدختر رز را فزون شد حسن چون درخانه ماندگرچه همچون جان زتن آن دلبر جانانه رفتلیک ازاین شادم که در دل مهر آن جانانه ماندعاقبت می مانداز دلدادگان برجا اثرچون پس از جان باختن خاکستر پروانه ماندعشق پنهان کن برومندا که شدسرسبز چونچندگاهی دردرون خاک پنهان دانه ماند + نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۱ ساعت 13:48 توسط ققنوس  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شرح حال میرزایحیی خان برومند :

  • ترجمه احوال میرزا یحیی خان برومند به نقل از کتاب تاریخ شفاهی خاندان برومند به قلم استاد منوچهر برومند متخلص به سها"صاحب لوای عرصه تجرد صفا مرحوم مغفور مبرور میرزا یحیی خان برومند جزی ، فرزند حاج محمد علی خان کلانتر و برادر زاده محمد رضا خان سرتیپ گزی ،‌ ملقّب به محبوب علیشاه  و متخلص به صفا از دراویش سخنور  سلسله جلیله خاکساریه ابوترابی و از صاحب منصبان اداره سجل و ثبت احوال اصفهان‌ بود که ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۱۲۷۹ در گز بر خوار محله حاجی تولد یافت و روز  دوم اسفندماه ۱۳۵۲ در منزل شخصی واقع در شهر اصفهان محله باب الدشت ، دیده از دیدار جهانیان فروبست. در تکیه لسان الارض از تکایای تخت فولاد ، که مدفن دراویش و عرفاست ،به خاک سپرده شد .میرزا یحیی خان برومند.  افزون بر آنکه به مناسبت  تحصیلات حوزوی بر مبادی عربیت و ادبیت وقوف داشت.  به مناسبت هم نشینی با استاد حسن وحید دستگردی،  و درک  مجالس ادبی میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی متخلص به خلف و عباس خان شیدای شهرکردی و شیخ محمد باقر مسجد شاهی معروف به الفت اصفهانی و استاد ملک الشعراء بهار، فاضل خوش نویسی  صاحب سخن  و چابک قلم بار آمده بود ،  که خطوط سته را نیکو می نوشت و در نوشتن خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق تبحر استادانه داشت . همچنین سخنوری گوینده بود که‌ مثنویات و غزلیات متعدد عارفانه و قصائدی در مدح و منقبت حضرت علی علیه السلام و ائمه‌ءاطهارسلام الله علیهم  می سرود، که از حیث سخنوری متوسط است . بنا به خصلت آزادیخواهی و استعمار ستیزی از حامیان دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت به شمار می آمد . با سرودن  قصائدی در تجلیل از نهضت ملی و‌تبجیل از دکتر مصدق در نهضت است, ...ادامه مطلب

  • دررثای مرحوم محمدخان برومند:

  •   آوخ که به خاک افتاد آن نخل برومندبگسست به یک باره ز ما رشته پیوندوقت است که گل بردمد از دامن صحرادرخاک چرا خفتی ای نخل برومندازما چه شنیدی که چنین زود برفتینادیده بهارامسال اندر مه اسفندبس خانه ها که از مرگ توشدبی سر وسامانبس دیده که از هجر تو یاقوت پراکندخویشان وعزیزان تو را حال چه گویمجایی که غریبان غم و تیمار , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها